در ورزش تنیس اصطلاحی است به نام «حریف سرسخت» که به بازیکنانی اطلاق میشود که از عهده بازی و شکست دادن پیاپی چندین حریف نزدیک به خود برمیآیند. و ازاینروست که تنیسباز مستعدی چون جان مک انرو علیرغم تمرینات هرروزه و وضعیت جسمی و روحی خویش ، پس از یک دوره فترت و دوری ششماهه از مسابقات، به تنیسباز گمنام ولی سرسختی میبازد.
نظیر این قاعده را هم در تجارت و معاملات میتوان دید.
نمیدانم چندین مرتبه در مذاکرات دیدهام که طرفهای من در لحظات حساس زمانی که باید بجنگند، عقب اندیشی کردهاند، آنها بجای اینکه خود را آماده مقابله کنند، و همه انرژی و قدرت فکری خود را به کار بیندازند، عقبنشینی میکنند. شاید با خود چنین میاندیشند که دفعه دیگر سرسختتر و قاطعتر خواهند بود ولی این دفعه دیگر هرگز پیش نمیآید.
برای اینکه یک مذاکرهکننده تیزهوش بازاری جلوه کنید،، صرف خواستن و یادگرفتن یک سری از قوانین و ترفندها کافی نیست. شما باید هر وقت لازم شد، بسته به شرایط حاکم بر بازی از تواناییهای مختلف خود بهره بگیرید.
زبان خود را گاز بگیرید
مدتهاست به خود میگویم که سکوت خودبهخود حادث میشود، ولی واقعاً اینطور نیست. هیچچیز در یک جلسه مذاکره سخت بهاندازه یک سکوت ممتد آزاردهندهتر و سرنوشتسازتر نیست. همواره به خود خاطرنشان میکنم که من نباید کسی باشم که سکوت را میشکند، هرچند که تحمل آن سخت باشد.
دقایقی صبر کنید
هرگز از تعجب بازنمیمانم که یک گذر ساده زمان تا چه اندازه میتواند در تغییر یک وضعیت مؤثر باشد. ازاینرو همواره صبر میکنم تا طرفهایم خونسردیشان را بازیابند؛ مشکلات و مسائل خودبهخود حل شوند؛ معاملات ناجور بهتدریج کنار بروند و یا معاملات بهتر از راه برسند. صبر کردن سخت است. یک مدیر یا تاجر دینامیک و پر جنبوجوش اینطور یاد گرفته که همواره قاطعانه عمل کند. در بسیاری از بحرانها و مذاکرات سرسختانه چهبسا صبر کردن و انجام ندادن هیچ کاری بهمراتب بهتر و سازندهتر باشد.
هرگاه این اصل را فراموش کنم چارهای نمیماند جز اینکه به خاطر بیاورم که اکثر موفقیتهای ما تا اندازهای درنتیجه صبر و استقامت ما بودهاند و اکثر قریب به اتفاق شکستهای ما نیز در نتیجه عجله و کمصبری ما حادث شدهاند.
از کتاب هاروارد چه چیزهایی را یاد نمیدهد، نوشته مارک اچ مک کورمک، ترجمه محمود طلوع، انتشارات رسا، ص105 تا 107
http://www.modirepishro.com/2282-2-